|
عشق من! پاییز آمد مثل پار باز هم، ما باز ماندیم از بهار
احتراق لاله را دیدیم ما گُل دمید و خون نجوشیدیم ما
باید از فقدان گل، خونجوش بود در فراق یاس، مشکى پوش بودیاس بوى مهربانى مىدهد عطر دوران جوانى مىدهد
یاسها یادآور پروانهاند یاسها پیغمبران خانهاند
یاس ما را رو به پاکى مىبرد رو به عشقى اشتراکى مىبرد
یاس در هر جا نوید آشتىست یاس دامان سپید آشتىست
در شبان ما که شد خورشید؟ یاس بر لبان ما که مىخندید؟ یاس
یاس یک شب را گُل ایوان ماست یاس تنها یک سحر مهمان ماست
بعد روى صبح پرپر مىشود راهى شبهاى دیگر مىشود
یاس مثل عطر پاک نیت است یاس استنشاق معصومیت است
یاس را آیینهها رو کردهاند یاس را پیغمبران بو کردهاندیاس بوى حوض کوثر مىدهد عطر اخلاق پیمبر مىدهد
حضرت زهرا دلش از یاس بود دانههاى اشکش از الماس بود
داغ عطر یاس زهرا زیر ماه مىچکانید اشک حیدر را به چاهعشق محزون على یاس است و بس چشم او یک چشمه الماس است و بس
اشک مىریزد على مانند رود بر تن زهرا، گل یاس کبود
"احمد عزیزى"
بخدا سوگند!اگر پاى در میان مى نهادند،و على را در کارى که پیغمبر بعهده او نهاد مى گذاردند،آسان آسان آنانرا براه راست مى برد و حق هر یک را بدو مى سپرد...
اگر چنین مى کردند،درهاى رحمت از زمین و آسمان بر روى آنان مى گشود.اما نکردند...و آنچه نباید بکنند کردند.اکنون لختى بپایند!و ببینند چه آشوبى برخیزد و چه خونها بریزد.. .! (از سخنان دختر پیغمبر در بستر شهادت) .
سَیِّئَةٌ تَسُوءُکَ خَیْرٌ عِنْدَ اَللَّهِ مِنْ حَسَنَةٍ تُعْجِبُکَ « بدى و گناهى که تو را غمگین سازد ، نزد خدا بهتر از عمل نیکى است که تو را به خودبینى وادارد » . مقصود امام ( ع ) از بدى و گناهى که تو را غمگین سازد ، عملى مانند گناهى است که از انسان سر مىزند ، در نتیجه او پشیمان شده و نسبت به انجام آن کار غمگین مىشود ، و مقصود از عمل نیک که انسان را به خودبینى وادارد ، امثال نماز ، و یا صدقهاى است که بدان وسیله خودبینى و غرور حاصل مىشود . اما این که چنان گناه و بدى در نزد خدا بهتر از این نیکى است ، از آنرو است که پشیمانى که به دنبال بدى مىآید گناه را از بین مىبرد ، در صورتى که آن خوبى که در پى آن خودخواهى است با نابودسازى و محو کردن نیکى داراى اثر بد و پستى است که صفحه دل را سیاه مىسازد ، بنابر این آن بدى سهل تر و در نزد خدا بهتر است .
اقتباس از شح ابن میثم
فاطمیه قصهگوى رنجهاست بهترین تفسیرسوز مرتضى است
فاطمیه شعر داغ لاله است قصه زهراى هجده ساله است
فاطمیه آتشافروز دل است احتجاجش یک کتاب کامل استفاطمیه سینهچاک دردهاست شاهد نامردى نامردهاست
فاطمیه سوز دل را ساز کرد دفتر داغ على را باز کرد
فاطمیه ماه گل افشردن است فتح باب تازیانه خوردن است
فاطمیه قفل غم را شد کلید چون که دارد هم شهیده، هم شهید
"میرزا عباس مهدوىفرد"