سفارش تبلیغ
صبا ویژن
[ و به مردى که در ستودن او افراط کرد ، و آنچه در دل داشت به زبان نیاورد فرمود : ] من کمتر از آنم که بر زبان آرى و برتر از آنم که در دل دارى . [نهج البلاغه]

مرکز اسلامی منچستر

امام موسی کاظم علیه السلام فرمودند:

 

اِیاک وَ المِزاحَ فَاِنَّهُ یذهَبُ بِنُورِ ایمانِک
از شوخی (بی مورد) بپرهیز، زیرا که شوخی نور ایمان تو را می برد.

(بحارالانوار،ج78،ص321)




مرکز اسلامی منچستر ::: چهارشنبه 86/12/29::: ساعت 12:51 عصر

یا مقلب القلوب و الابصار یا مدبر اللیل و النهار یا محول الحول والاحوال حول حالنا الی احسن الحال

 

اى دگرگون کننده قلبها و دیده‏ها! اى تدبیرگر شبان و روزان! اى متحول کننده سالها و حالتها! حالات ما را به نیکوترین حالات تبدیل

 

با سلام و عرض تبریک به مناسبت آغاز سال نو بدینوسیله مرکز اسلامی منچستر از دوستان ارجمند دعوت می نماید که با حضور خود در مراسم جشنی به این مناسبت باعث شادی خاطر خود و دیگران گردید.

 

مکان: مرکز اسلامی منچستر واقع در خیابان یورک

 

زمان: پنجشنبه 20/03/2008

 

برنامه:

 

6:00 – جلسه ی تلاوت قرآن

7:00 – نماز جماعت

7:30 – دعای کمیل

8:15 – پذیرائی

8:45 – سخنرانی حاج آقا رجائی

9:15 – جشن شاد باش توسط مجری محترم حاج آقا بوعلی

10:00- پخش فیلم سینمائی لیلی با من است

 

لطفاً از به همراه آوردن آجیل و سایر تنقلات دریغ نفرمائید.  JJJJJJJJJJJJJJJJJJ




مرکز اسلامی منچستر ::: سه شنبه 86/12/28::: ساعت 4:10 عصر

نوروز در آینه روایات

 

عید نوروز یکى از سنتهاى ملى و اعیاد ایرانیان است، که از دیرباز مورد توجه بوده و قوم ایرانى ارزش و اهمیت‏خاصى براى این عید قائل بوده است.
اما براى کسانى که معتقدند همه چیز را باید از منظر دین مورد بررسى و نفى و اثبات قرارداد، این پرسش مطرح است، که آیا دین اسلام و پیشوایان دین نسبت‏به این موضوع موضعگیرى خاصى داشته‏اند یا خیر؟ آیا مى‏توان از فنون دینى به چیزى دست‏یافت که دلالت‏بر تایید و یا رد این سنت ایرانى از سوى پیشوایان دین کند.
در مجموع مى‏توان گفت که ما در متون روایى شیعه، در موضوع‏یادشده با دو دسته روایت روبرو هستیم; دسته نخست، روایاتى که سنت ایرانى نوروز، در آنها مورد تایید قرار گرفته و «روزنوروز» مبارک قلمداد شده است. دسته دوم; روایاتى که این سنت را تایید نکرده و آن را سنتى خلاف اسلام شمرده‏اند.
در اینجا براى آشنایى شما عزیزان به نمونه‏هایى از دو دسته روایات اشاره مى‏کنیم.

1. دسته اول روایات


معلى‏بن خنیس از امام صادق (ع)، روایتى را نقل کرده که در آن ضمن بزرگداشت نوروز، وقایع مختلف تاریخى برنوروز منطبق شده است. متن روایت‏یادشده از این قرار است:
معلى بن خنیس قال: دخلت على الصادق جعفربن محمد، علیه‏السلام، یوم النیروز فقال، علیه‏السلام، اتعرف هذا الیوم؟ قلت: جعلت فداک، هذا یوم تعظمه العجم و تتهادى فیه، فقال ابوعبدالله الصادق، علیه‏السلام، والبیت العتیق الذى بمکة ما هذا الامر قدیم افسره لک حتى تفهمه. قلت: یا سیدى ان علم هذا من عندک احب الى من ان یعیش امواتی و تموت اعدائى! فقال: یا معلى! ان یوم النیروز هوالیوم الذى اخذ الله فیه مواثیق العباد ان یعبدوه و لایشرکوا به شیئا و ان یؤمنوا برسله و حججه، و ان یؤمنوا بالائمه، علیه‏السلام، و هو اول یوم طلعت فیه‏الشمس، و هبت‏به الریاح، و خلقت فیه زهرة الارض، و هو الیوم الذى استوت فیه سفینة نوح، علیه‏السلام، على‏الجودى، و هو الیوم الذى احیى الله فیه الذین خرجوا من دیارهم و هم الوف حذر الموت فقال لهم الله موتوا ثم احیاهم (75) و هو الیوم الذى نزل فیه جبرئیل على النبى صلى‏الله‏علیه‏وآله و هو الیوم الذى حمل فیه رسول الله صل‏الله‏علیه‏وآله امیرالمؤمنین على، علیه‏السلام، منکبه حتى رمى اصنام قریش من فوق البیت الحرام فهشمها، و کذلک ابراهیم، علیه‏السلام، و هو الیوم الذى امر النبى، صل‏الله‏علیه‏وآله، اصحابه ان یبایعوا علیا، علیه‏السلام، بامرة المؤمنین، و هو الذى وجه النبى، صل‏الله‏علیه، علیا الى وادى الجن یاخذ علیهم بالبیعة له، و هو الیوم الذى بویع لامیرالمؤمنین، علیه‏السلام، فیه البیعة الثانیه، و هو الیوم الذى ظفر فیه باهل النهروان و قتل ذالثدیة و هو الیوم الذى یظهر فیه قائمنا و ولاة الامر و هو الیوم الذى یظفر فیه قائمنابالدجال فیصلبه على کناسة الکوفة، و ما من یوم نیروز الا و نحن نتوقع فیه الفرج، لانه من ایامنا و ایام شیعتنا، حفظته العجم و ضیعتمو انتم ... (2) معلى بن خنیس گوید: در روز نوروز بر امام صادق علیه‏السلام وارد شدم، ایشان فرمودند که آیا این روز را مى‏شناسى؟
عرض کردم: فدایت گردم این روز، روزى است که غیر عربها (ایرانیان) آن را گرامى داشته و به یکدیگر هدیه مى‏دهند، امام صادق، علیه‏السلام، فرمودند: قسم به خانه عتیقى که در مکه هست این (تعظیم و هدیه دادن) ریشه طولانى و قدیمى دارد و براى تو آن را توضیح مى‏دهم تا از آن مطلع شوى، گفتم: اى آقاى من چنانچه این مطلب را از تو بیاموزم براى من بهتر از زنده شدن مردگانم و مردن دشمنان من است. حضرت فرمود: اى معلى! نوروز، روزى است که خداوند در آن از بندگان خویش میثاق گرفت که جز او را عبادت و پرستش نکرده و به او شرک نورزند و به فرستادگان و پیامبرانش و نیز ائمه هدى ایمان بیاورند. نوروز اولین روزى است که خورشید در آن طلوع کرد و باد در آن وزیدن گرفت و در آن روز درخشندگى زمین خلق شد. نوروز روزى است که کشتى نوح بر کوه جودى کناره گرفت و نوروز روزى است که افرادى که از خانه‏هاى خود خارج شده و به آزمایش الهى از دنیا رفتند، مجددا به دنیا بازگشتند. در این نوروز است که جبرئیل بر پیامبر اکرم، صل‏الله‏علیه‏وآله، نازل شد و درست در همین روز است که پیامبر اسلام، حضرت على را بر شانه خود گذاشت تا او بتهاى قریش را از بیت الحرام پایین کشید و آنها را درهم شکست.
نوروز روزى است که پیامبر به اصحابش دستور داد تا در مورد خلافت و ولایت مؤمنان با حضرت على علیه‏السلام بیعت کنند و در همین نوروز بود که پیامبر، صل‏الله‏علیه‏وآله، على، علیه‏السلام، را به سوى جنیان فرستاد براى او از آنان یعت‏بگیرد. نوروز روزى است که براى حضرت على بیعت مجدد گرفته شد و نوروز روزى است که حضرت على، علیه‏السلام، بر اهل نهروان پیروز شد و ذوالثدیه را کشت و نوروز روزى است که قائم ما در آن روز ظاهر مى‏گردد و بالاخره نوروز روزى است که قائم ما در این روز بر دجال پیروز مى‏شود و او را بر زباله‏دان کوفه آویزان مى‏کند و هیچ نوروزى نیست مگر آنکه ما در آن روز توقع ظهور حضرت حجت، عجل‏الله‏تعالى‏فرجه‏الشریف، را داریم چرا که این روز، از روزهاى ما و شیعیان ما است که عجم (ایرانیان) آنرا گرامى دشته ولى شما آنرا ضایع نمودید ...
آنگونه که از حدیث فوق به دست آمد، روز نوروز پیوند عمیقى با مساله ولایت و رهبرى مسلمانان دارد، از این روى شایسته است که عید نوروز را جشن ولایت دانسته و پیوسته در آن به یاد ظهور منجى عالم بشریت‏حضرت امام زمان، عجل‏الله‏تعالى‏فرجه‏الشریف، باشیم.

2. دسته دوم روایات


روایتى از حضرت امام موسى‏بن‏جعفر، علیه‏السلام، نقل شده که ظاهر آن دلالت‏بر عدم تایید سنت نوروز از سوى پیشوایان دارد. در این روایت چنین آمده است:
حکى ان المنصور تقدم الى موسى بن جعفر علیه‏السلام بالجلوس للنهنتة فى یوم النیروز و قبض ما یحمل الیه فقال: انى قد فتشت الاخبار عن جدى رسول الله فلم اجد لهذا العید خبرا و انه سنة الفرس و محاها ان اسلام و معاذ الله ان نحیى ما محاها الاسلام فقال المنصور انما نفعل هذا سیاسة للجند فسالتک بالله العظیم الا جلست فجلس (3)
حکایت‏شده که منصور به سوى امام کاظم علیه‏السلام فرستاد تا در روز نوروز براى تهنیت جلوس کند و آنچه بسوى او حمل مى‏شد، بگیرد. حضرت فرمود من اخبار جدم رسول خدا را بررسى کردم و در آنها براى این عید خبرى نیافتم و این سنت ایرانیان است که اسلام آنرا محو کرده است و به خدا پناه مى‏برم که چیزى را که اسلام محو کرده احیاء کنم. منصور در پاسخ گفت: ما این کار را براى اداره (سرگرمى) لشکریان انجام مى‏دهیم و تو را به خداى بزرگ سوگند مى‏دهم که در این مجلس بنشینى و آنگاه حضرت نشست.
مرحوم مجلسى در بحارالانوار روایت‏یادشده را مورد نقد و بررسى قرارداده و مى‏فرماید:
«هذا الخبر مخالف لاخبار المعلى و یدل على عدم اعتبار النیروز شرعا و اخبار المعلى اقوى سندا و اشهر بین الاصحاب‏» (4)
این خبر با اخبار معلى بن خنیس مخالفت داشته و دلالت‏بر بى‏اعتبارى نوروز از جهت‏شرعى مى‏کند، اما اخبار معلى از نظر سند قویتر بوده و در نزد اصحاب شهرت بیشترى دارد.
اما توجیهات دیگرى نیز براى این روایت مطرح است که باختصار به آنها اشاره مى‏کنیم:
1. این روایت‏به احتمال بسیار قوى در مقام تقیه‏اى بیان شده و حضرت در صدد بیان حکم واقعى عید نوروز نبوده‏است. زیرا منصور اصرار شدیدى براى حضور حضرت در جلسه داشته و مى‏خواسته از آن بهره بردارى سیاسى کند، اما امام نمى‏خواست از وجودش سوء استفاده شود و حضرت براى اینکه در این جلسه حضور پیدا نکند به دنبال عذرى بوده است. خصوصا که این مجلس براى نظامیان برپا شده بود و از حساسیت ویژه‏اى برخوردار بوده است.
2. پاسخ دیگر آنکه عید نوروز سنت دیرینه‏اى بوده و همگان هم از آن اطلاع داشته‏اند. در صورتى‏که این عید مطلوب اسلام و شرع نبوده، چرا در این رابطه روایت صریح و متقنى وجود ندارد و این مورد از مواردى است که مورد ابتلاءبخش وسیعى از مسلمانان است و در صورتى‏که حدیث معتبرى وجود داشت، حتما نقل مى‏شد.
3. سومین پاسخ آنکه علما و فقهاى بسیارى آن را تایید کرده‏اند. به عنوان نمونه احمدبن فهد الحلى مى‏گوید: یوم النیروز یوم جلیل (القدر) و تعیینه من السنة غامض مع ان معرفته امر مهم من حیث انه تعلق به عبادة مطلوبة للشارع و الامتثال موقوف على معرفته (5)
روز نوروز، روز با ارزشى است ولى معین کردن آن در سال مشکل است‏با اینکه شناخت آن (نوروز) امر مهمى است چرا که عبادتى که مورد نظر شارع است‏به آن روز تعلق گرفته است و اطاعت آن عبارت متوقف بر شناخت آنست.
پس در نتیجه عید نوروز مورد تایید روایات متعددى است و روایت معتبرى که بر بى‏اعتبارى آن از نظر اسلام دلالت کند، وجود ندارد

دعاى هنگام تحویل سال


یا مقلب القلوب و الابصار یا مدبر اللیل و النهار یا محول الحول والاحوال حول حالنا الی احسن الحال

اى دگرگون کننده قلبها و دیده‏ها! اى تدبیرگر شبان و روزان! اى متحول کننده سالها و حالتها! حالات ما را به نیکوترین حالات تبدیل نما!
این دعا بر چهار نکته اساسى تاکید دارد 1- تحول 2- محور تحول 3- متحول کننده 4- هدف تحول
1-اصل تحول
این دعا به واژه‏هاى مختلفى تحول و دگرگونى را در همه ابعادش مطرح مى‏کند، دگرگونى در قلب و دیده و شب و روز و سال و حوادث جارى در آن و حالات انسانى.
بر طبق این دعا جهان در عین سکون داراى تغییر و تحول عمیقى در درون خویش است و دامنه این تحول آنچنان گسترده است که از عالم خارج و آفاق گرفته تا عالم درون و انفس را شامل مى‏شود و در واقع لازمه بقاء جهان به تحول و دگرگونى است.
2- محور تحول (محول)
این دعا علاوه بر اصل تحول و گستردگى آن به محول یعنى متحول شونده هم اشاره مى‏کند، آنگونه که طبیعت از خواب زمستانى بیدار شده و بیابانها و کوهها لباس سبز رنگ زیبایى مى‏پوشد و طراوت و نشاط خاصى مى‏یابد و گلهاى رنگارنگ زینت‏بخش زمین مى‏شوند، گل سرسبد هستى و خلیفة الله یعنى انسان هم باید متحول شود، تحول در همه ابعاد روحى و روانى او اعم از اندیشه، تفکرات، طرز نگرشها و باورها ... صورت پذیرد.
انسان مؤمن همیشه باید به فکر تحول در درون خود باشد و لازمه تکامل یافتن انسان متحول شدن اوست، این دعا بطور ظریفى به دگرگونى طبیعت و دگرگونى حالات انسانى اشاره مى‏کند.
3- آواى توحید (محول)
در سرتاسر دعا و در هر فقره آن سخن از توحید است، دگرگون کننده قلبها و دیده‏ها پشت‏سرهم در آمدن شب و روز و رقم خوردن حوادث سال و حالات انسانى همه از قدرت و حکمت الهى سرچشمه گرفته است و برخلاف آنان که براى هریک از این عناوین خدایى قایل بودند به ارباب انواع اعتقاد داشتند، این دعا تاکید مى‏کند که همه اینها یک خدا دارد و درواقع این دعا از کثرت گرایى به توحید دعوت مى‏کند.
4. هدف تحول (محول الیه)
هدف این تحول عظیم که از اعماق طبیعت آغاز شده و به حالات انسان رسیده است، اینست که حالات انسانى به بهترین حالات یعنى قرب الهى تبدیل شود.
احسن حال و قرب الهى هدف این تحول بزرگ است، با این نگرش دعاى مزبور یک نظام آموزشى عقیدتى به معناى کامل است.

آداب دینى عید نوروز


در روایات، اعمال و آداب مختلفى براى این روز بیان شده که خود حاکى از ارزش و اهمیت این روز دارد:
1. طهارت و پاکیزگى
این دستورالعمل شبیه آدابى است که در سایر اعیاد اسلامى رعایت مى‏شود.
قال الصادق علیه‏السلام «اذا کان یوم النیروز فاغتسل والبس انظف ثیابک و تطیب باطیب طیبک و تکون ذلک الیوم صائما» (6)
هرگاه نوروز فرا رسد غسل کرده و پاکیزه‏ترین لباسهایت را پوشیده و از معطرترین عطرهایت استفاده کن و آن روز را روزه بگیر.
2. هدیه دادن
از امیرالمؤمنین على علیه‏السلام چنین نقل شده که فرمودند «اتى على علیه‏السلام بهدیة‏النیروز فقال علیه‏السلام ما هذا؟ فقالوا یا امیرالمؤمنین الیوم النیروز! فقال علیه‏السلام اصنعوان کل یوم نیروزا» (7)
در روز نوروز هدیه‏اى براى امیرالمؤمنین على علیه‏السلام آورده شد. حضرت فرمودند این هدیه چیست؟ آنان پاسخ دادند امیرالمؤمنین امروز نوروز است امام فرمودند: هر روز را براى ما نوروز کنید. در هدیه آنچه مهم است، ارتباط روحى و ایجاد محبت است نه مقدار و کیفیت ... و در این زمینه نباید به تکلف افتاد.
امام صادق علیه‏السلام در مورد اهمیت هدیه مى‏فرماید: «تهادوا تحابوا فان الهدیة تذهب بالضغائن.»
به یکدیگر هدیه دهید تا بین شما محبت ایجاد شود زیرا هدیه کینه‏ها را از بین مى‏برد.
3. پیامبر اکرم در مورد یاد و ذکر خدا در اعیاد چنین مى‏فرماید: «زینوا اعیادکم بالتکبیر»
اعیاد خود را با یاد و ذکر عظمت‏خدا زینت دهید.
4. صله رحم و دیدار با دوستان
در این روز ارتباط با بستگان و فامیل ار اعمال نیکو و شایسته است، در روایات، نتایج و آثار فراوانى براى صله رحم بیان شده است قال الباقر علیه‏السلام «صلة الارحام تزکى الاعمال و تنمى الاموال و تدفع البلوى و تنسى‏ء الاجل‏» (9)
ارتباط با خویشان، اعمال را پاکیزه مى‏کند، دارائیها را افزایش مى‏دهد و بلاهارا دور مى‏کند و مرگ آدمى را به تاخیر مى‏اندازد.
اگر افرادى از بستگان قطع ارتباط کرده باشند، مناسب است انسان مؤمن در ایجاد ارتباط پیشقدم شده و به کینه توزیها و وسوسه‏هاى شیطان پشت پا بزند، رسول گرامى اسلام مى‏فرماید: «صل من قطعک و احسن الى من اساء الیک و قل الحق و لو علیک‏» (9)
با آنکه با تو قطع ارتباط کرده، ارتباط ایجاد کن و آنکس که به تو بدى کرده به او نیکویى بنما و حق را گرچه به ضررت باشد اظهار کن.
علاوه بر دیدار از فامیل، دیدار و زیارت برادران دینى ارزش بسیارى دارد، چنانکه در روایت آمده که زیارت برادر دینى، زیارت خداوند محسوب مى‏شود. قال الصادق علیه‏السلام «من زار اخاه فى الله، قال الله عزوجل ایاى زرت و ثوابک على و لست ارضى لک ثوابا دون الجنة‏» (10)
هرگاه کسى برادرش را در راه خدادیدار کند، خداوند مى‏فرماید: تو مرا زیارت کردى و پاداش تو بر من است و براى تو ثوابى کمتر از بهشت راضى نمى‏شوم.
پى‏نوشتها:
1) سوره بقره(2)، آیه 243.
2) مجلسى محمدباقر، بحارالانوار، ج 56، ص 92
3) بحارالانوار ج 56 ص 100. ابن‏شهرآشوب، المناقب ج 4 ص 319
4) همان.
5) المهذب البارع به نقل از بحارالانوار ج 56 ص 117
6)محمد رى شهرى،میزان الحکمة ج 7 ص 132
7)شیخ صدوق من لایحضرالفقیه ج 3 ص 219
8) بحارالانوار ج 56، ص 100 المناقب ج 4 ص 319
9)محمد رى شهرى میزان الحکمة ج 4 ص 84
10) همان، ج 7 ص 86
11)همان، ج 7 ص 297

 

به نقل از سایت شهید آوینی




مرکز اسلامی منچستر ::: دوشنبه 86/12/27::: ساعت 5:53 عصر

پرتوى از سیره و سیماى امام حسن عسکرى(علیه السلام)

امام حسن عسکرى، فرزند امام هادى(علیه السلام)، در روز هشتم ربیع الثّانى یا 24 ربیع الاوّل سال 232 هجرى قمرى در مدینه به دنیا آمد.
نام مادر گرامى آن حضرت را، سوسن و بعضى «سلیل» و «حُدَیْث» نیز گفته اند.
او در هشتم ربیع الاوّل سال 260 هجرى قمرى با توطئه معتمد خلیفه عبّاسى در شهر سامرّا، در 28 سالگى به شهادت رسید.
آن حضرت بعد از شهادت پدر بزرگوارش در 22 سالگى به مقام امامت رسید.
برنامه و مواضع او به عنوان مرجع فکرى شیعیان قلمداد گردید و مصالح عقیدتى و اجتماعى آنان را کاملاً مراعات می کرد.
در عصر آن حضرت، دشوارى ها و گرفتارى هایى پیش آمد که از قدرت عبّاسیان کاست، تا جایى که موالى و ترکان بر حکومت دست یافتند، ولى فشار و شکنجه و آزار نسبت به امام و یارانش تخفیف پیدا نکرد.
متوکّل او را به زندان انداخت، بى آن که سبب آن کار را بگوید! عبّاسیان تلاش میکردند که امام عسکرى(علیه السلام) را در دستگاه حکومت وارد کنند تا پیوسته مراقب او باشند و او را از پایگاه هاى خویش و از یاران و پیروانش دور سازند.
آن حضرت نیز مانند پدر بزرگوارش ناچار شد در سامرّا اقامت کند و زیر نظر باشد.
مواضع علمى امام عسکرى(علیه السلام) در پاسخ هاى قاطع و استوار در مورد شبهه ها و افکار کفرآمیز و بیان کردن حقّ، با روش مناظره و گفتگوهاى موضوعى و مناقشه ها و بحثهاى علمى، روز به روز شخصیّت آن حضرت را بارزتر نشان مى داد و مؤمنین را به شخصیّت مکتبى و فکرى خود مجهّز مینمود و از طرفى پایدارى و ایستادگى آنان را در برابر جریانهاى فکرى خطرناک تضمین مینمود.
کِنْدى (ابویوسف یعقوب بن اسحاق) فیلسوف عراقى در زمان امام(علیه السلام)، به زعم خود، پیرامون متناقضات قرآنى به خیال خود، کتابى تدوین کرد، امام عسکرى(علیه السلام)به وسیله بعضى از منسوبانِ به حوزه علمى او، با او تماس گرفت و کوشش او را با شکست رو به رو کرد و کِنْدى را قانع نمود که در اشتباه بوده است، کِنْدى توبه کرد و اوراق خود را سوزانید.
امام(علیه السلام) بیانات علمى قابل توجّهى در باب خلق قرآن براى ابوهاشم جعفرى ایراد فرمود و نیز مطالبى ارزشمند درباب تفسیر قرآن از او نقل شده است.
براى امام عسکرى(علیه السلام) از مناطق گوناگون اسلامى که پایگاه هاى مردمى او آنجا بود، به وسیله نمایندگانش که در آن مناطق پراکنده بودند، اموالى فراهم مى آمد، و امام با دقّت بسیار و با روش هاى گوناگون میکوشید تا آن اموال را کاملاً از چشم دولتیان بپوشاند و پنهانى به مصرف رساند.
دولت عبّاسى در برابر یاران امام(علیه السلام) و در پاگاه هایى که پشتیبان او بودند، قاطعانه و بیرحمانه ایستادگى میکرد و براى از میان برداشتن خطّ مشى و برنامه امام و پراکنده کردن و وادار کردن یاران او کوشش هاى فراوان به عمل آورد.

 

مسأله مهدى و غیبت آن حضرت

امام عسکرى به وضوح مى دید که اراده خداوند براى ایجاد دولت الهى بر روى زمین، بر این تعلّق گرفته است که فرزندش مهدى(علیه السلام)غیبت کند.
سخنان ائمّه پیشین و نصوص فراوان و پیاپى، به آمدن مهدى(علیه السلام) بشارت مى داد و در این موارد، روایات متواتر و صحیح از رسول اکرم(صلى الله علیه وآله وسلم) در دست است، و مؤلّفان صحاح از اهل سنّت که معاصران آن حضرت یا پیش از آن بوده اند ، روایات مربوط به مهدى موعود(علیه السلام) را نقل کرده اند که بخارى و مسلم و احمد بن حنبل از آن جمله اند.
امام عسکرى تلاش مى کرد تا مردم را قانع سازد که زمان غیبت فرا رسیده است و تنفیذ آن در شخص فرزندش امام مهدى(علیه السلام)صورت گرفته است.
این امر درباره افکار افراد عادى دشوار مى نمود و امام(علیه السلام) به هر ترتیب، فکر غیبت را در اذهان و افکار، رسوخ مىداد و به مردم مى فهماند که این حقیقت را باید بپذیرند و دیگران را به این اندیشه و اعتقاد و متفرّعات آن آگاه سازند.
دوستان و طرفداران امام(علیه السلام) به وسیله مکاتبه و مراسله با او تماس مى گرفتند و درباره مهدى موعود از حضرتش پرسش مى نمودند و جواب لازم و کافى را دریافت مى کردند.
شیعیان وقتى اموالى را از حقوق شرعى اى که بر آنان واجب بود، براى امام عسکرى(علیه السلام)مى بردند ابتدا حضور به «عثمان بن سعید عمرى» وارد مى شدند و او که براى سرپوش گذاشتن بر فعّالیّتهاى امام(علیه السلام) و براى مصلحت او، تجارت روغن مى کرد، پول هایى را که تحویل مى گرفت در خیکهاى روغن مى گذاشت و دور از چشم حاکمان، براى امام مى فرستاد، زیرا اگر بر قضیّه واقف مى شدند همه آن را مصادره مى کردند.

 




مرکز اسلامی منچستر ::: شنبه 86/12/25::: ساعت 6:24 عصر

ومن یعظم شعائرالله فانها من تقوی القلوب

 ضمن عرض تسلیت به مناسبت فرا رسیدن سالروز شهادت امام حسن عسکری علیه السلام مجلس گرامیداشتی در روزشنبه پانزدهم ماه مارس 2008 در مرکز اسلامی منچستر به شرح زیر برگزار می گردد:

 شنبه 15/03/2008

 7:00 نماز جماعت

7:30 قرائت زیارت جامعه

8:00 سخنرانی حجت الاسلام کاظمی

9:00 عزا داری

9:30 شام

 




مرکز اسلامی منچستر ::: چهارشنبه 86/12/22::: ساعت 6:40 عصر

   1   2      >
>> بازدیدهای وبلاگ <<
بازدید امروز: 3


بازدید دیروز: 5


کل بازدید :54443
 
 >>اوقات شرعی <<
 
>> درباره خودم<<
 
 
>>اشتراک در خبرنامه<<
 
 
>>طراح قالب<<